متن زیبا و کوتاه
صفایِ عصرتان را غم نگیرد
هـــوایِ حالتــان ماتم نگیرد
الهی در کنار سـفره ی عشـــق
شــــماها را کسی از هم نگیرد
شبیه خودت زندگی کن
شبیه خودت بخند
راه برو
شبیه خودت لباس بپوش
شبیه خودت حرف بزن
شبیه خودت غذا بخور
ورزش کن
عکس بگیر
نقاشی کن
کتاب بخوان
یا شعر بنویس
حتی شبیه خودت عاشق شو
این شبیه خودت بودن است
که تو را از تمام ِ آدمها متمایز میکند
اینکه به سبک خودت
دوست داشته باشی دوست داشته شوی
شانسی است که قسمت هرکسی نمیشود
به سبک خودت زندگی کن
و پی گیر ِ زندگی هیچکس جز خودت نباش
در نهایت خودت برای ِ خودت میمانی
و آدمهایی که تو را نه دوست دارند
با تمام خوب و بد هایت ...
فقط تورا دوست دارند
نه نقاب هایی که هرروز میزنی
به سبک خودت زندگی کن ...
#شهرزاد-پاییزی
دراین هیاهوے آخر سال
سبد گلے باعشق ودوستی
و آرزوے سلامتے وخوشبختے
و لبخند شیرین تقديم به تك تك
شما مهربانان آخرسالتون خوش
روز و روزگارتون بسیار شاد شاد
احوالتون خوش تر از هر روز
دوستت دارم و
این علت ایمان من است
در هـواے نفست معجزه ے
جان من است
دوستـــت دارم و از عشق
تــو را میخواهم
دوستــت دارم و
هر خواستنت آن من است
حكایت مرد و مرغ
مردی مرغ چکاوکی را به دام انداخت و خواست که او را بخورد.
چکاوک که خود را اسیرمرد دید گفت ای بزرگوار تو در زندگی ات این همه مرغ و خروس و گاو و گوسفند خورده ای
و از خوردن آن زبان بسته ها هرگز سیر نشده ای و از خوردن من هم سیر نخواهی شد.
پس مرا آزاد کن تا به جای آن سه پند به تو بدهم که در زندگی ات به دردت بخورند و با به کار گیری آنها نیکبخت شوی.
اولین پند این است که هرگز سخن محال را باور نکن.
مرد که از شنیدن اولین پند خشنود شده بود چکاوک را رها کرد
و چکاوک بر سر دیوار نشست
و گفت پند دیگر اینکه هرگز بر گذشته غم نخور و بر آنچه از دست داده ای حسرت نخور.
سپس ادامه داد.اما در بدن من مرواریدی گرد و گرانبها وجود داشت به وزن 300 گرم
که با آزاد کردن من بخت خود و سعادت فرزندانت را بر باد دادی زیرا مانند آن در عالم وجود ندارد.
مرد از شنیدن این سخن از حسرت و ناراحتی به خود پیچید و شیون کرد .
چکاوک که حال او را دید گفت مگر نگفتم بر گذشته غم نخور و حسرت چیزی را که از دست دادی نخور ؟
و مگر نگفتم حرف محال را باور مکن من 100 گرم هم ّنیستم چگونه مرواریدی 300 گرمی در بدن ما جا می گیرد؟
مرد که به خودش آمده بود، خوشحال شد که چکاوک دروغ گفته و پرسید خوب پند سومت چیست؟
چکاوک گفت: با آن دو پند چه کردی که سومی را به تو بدهم؟
#مثنوی-معنوی